معنی مینی مم

حل جدول

مینی مم

حداقل


مینی مال

سبکی در موسیقی

گویش مازندرانی

مم مم شو

مم مم شو


مینی

مقدار کم از هر چیز – اندک


یه مینی

اندکی به تقریب


مم خر تو

آن که بور و شرمنده شده باشد – آدم انگشت نما در بدی و زیانکاری...

لغت نامه دهخدا

مم

مم. [م َ] (ع) گاه بجای مسلم نویسند. (ناظم الاطباء).

مم. [م َ] رمز است مرموز را. || بجای ممنوع نویسند. (از ناظم الاطباء). ممنوع. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

مم. [م ِم ْ م َ] (ع حرف جر + اسم) مِن ْ ما، یعنی از چه و برای چه. (ناظم الاطباء).


مینی

مینی. [نا] (ع اِ) رسم الخطی از مینا، مهره ٔ شیشه ای. || بندر و لنگرگاه کشتی. (ناظم الاطباء). رجوع به مینا شود.


مم جلالی

مم جلالی. [م ُ ج َ] (اِخ) تیره ای از طایفه ٔ محمود صالح ایل چهارلنگ بختیاری. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).

فرهنگ فارسی آزاد

مم

مِمَّ، ترکیب «مِن» و «ما» استفهامیّه است،

ترکی به فارسی

مینی بؤس

مینی بوس

فرهنگ معین

مینی بوس

[انگ.] (اِ.) وسیله نقلیه موتوری به شکل اتوبوس کوچک.


مینی ژوپ

[فر.] (اِ.) پیراهن یا دامن زنانه کوتاه، تا چند سانتی متر بالاتر از زانو.

معادل ابجد

مینی مم

190

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری